دریافت بوسه مرگ

تبلیغات

نویسنده : حمید سلیم
دریافت بوسه مرگ

,
تاريخ ارسال:7:14
دیدگاه ها:

دریافت بوسه مرگ
بررسی ها | 15/03/2019 | توسط جورج رومر

بیا بچه ها ، حداقل فاصله شخصیت ها ...

زمانی بود که هفته ای یک بار با دوستان ، عصرهای یکشنبه ، برای یک کلوپ فیلم که بدترین چیزهایی بود که می توانستیم پیدا کنیم ، ملاقات می کردیم. ایده کشف فیلم های ناامید کننده بود ، مواردی که "آرزو می کنم اما نمی توانم" آنقدر هیجان انگیز باشند که سزاوار یک چشم انداز باشند. کاملاً در شرکت ، با مقدار کافی قوطی آبجو ، ذرت بو داده و نیاز به چند خنده کلیسایی.

با این حال ، حتی در این شرایط یافتن فیلم مناسب ضروری است. با توصیف توصیه های کرک لازاروس به Tugg Speedman در Tropic Thunder ، نمی توانید کاملا عقب بروید ، در ماسه روان UGLY تا باسن فرو بروید ، زیرا پس از آن بی حوصلگی ایجاد می شود و دیگر سرگرم نمی شوید. به یاد می آورم زمانی که جنگ ستارگان ترکیه را تماشا می کردیم ، غلظت عالی NO را روی کاغذ می دیدم که قبلاً هرگز دیده نشده بود. در حقیقت ، بعد از نیم ساعت اول شلیک ماکوسا با سرعت نور به ریتم موسیقی متن فیلم ایندیانا جونز ، فقط خلا embar شرم آور یک فیلم تحمل ناپذیر طولانی ، مسطح و خسته کننده باقی ماند. در اینجا ، فیلمی که امروز درباره آن صحبت خواهم کرد دقیقاً همین کار را می کند: کاملا عقب مانده است.


مامان چه ضایع است.

وقتی فهمیدم که کسی فکر ناسالم کرده است که با مرگ مضاعف رسمی چارلز برونسون ، مرد مرگ را مرتکب شود ، رابرت برونزی مجارستانی (نام اصلی او رابرت کوواچ است. برونزی جمع شدن حدس زدید ، برونسون) ، من با کمی کنجکاوی گیر افتادم. من اعتراف می کنم ، فیلم های پر استناد که سبک خاصی از سبک را بازسازی می کنند و حتی نقص ها همیشه کمی من را فریب می دهند ، حتی اگر بیشتر ویترین توانایی فنی کارگردان باشند تا فیلم هایی با عمق خاص خود. مواردی مانند ویرایشگر Astron-6 ، که هیجان انگیز ایتالیایی را با بسیاری از دیالوگ های دوبله شده همگام سازی مجدانه و بلاشکانه بازسازی می کند (زیرا در نسخه های خارجی آن فیلم ها چنین بود) ، برای اولین بار آن را خنده دار می دانم ، اما مطمئناً نمی خواهم دوباره آن را ببینم . برای اطمینان از بیرون آمدن یک فیلم واقعی از ایده بازسازی فلسفی پس مدرن ، به مرحله بعدی ، گام تارانتینو ، نیاز داریم.

مرحله ای که همه نمی دانند چگونه آن را بردارند. با این حال ، بوسه مرگ ، روی کاغذ ، دقیقاً من را مجذوب خود کرد زیرا من فکر می کردم این یک عملیات Astron-6 است که در سال بازسازی نیمه شرم آور آرزوی مرگ به کارگردانی الی روث منتشر می شود. و اینجا فضا-زمان به خودی خود گره می خورد: راث Green Infeo را کارگردانی کرد ، نمونه ای کامل از فیلم hyper-citation-post-Everything که در بالا ذکر شد. و این یک فکر است که همین حالا ، هنگام نوشتن این مرور ، به ذهنم خطور می کند و قبلاً هرگز به ذهنم خطور نکرده بود: چه کسی می داند الی روث اگر مسیر ابر-استناد-پست فیلم را انتخاب می کرد ، چه می کرد؟ و غیره به جای گرفتار شدن در دستان بزرگ هالیوود. پس چه کسی می داند که اگر راث آقای برونزی را در اختیار داشت ، چه نتیجه ای می گرفت. Spoiler: احتمالاً چیزهای بدی است ، اما به بدی بوسه مرگ نیست.

 

لوکراسيونهايي که هميشه و فقط به همين دليل خواهند ماند ، زيرا افسوس آقاي برونزي - که شباهت وي به برونسون در حقيقت چشمگير است - در عوض کارگرداني رنه پرز ، نويسنده محترم كلاسيك هاي مدرن مانند "از جهنم تا غرب وحش" (هميشه با برنز) ، مجازات شده و گرسنه است. آنها مانند عناوین پناهندگی به نظر می رسند ، اما توسط پناهندگی تولید نمی شوند. اساساً رنه پرز (کارگردان ، فیلمنامه نویس ، تدوین گر ، مدیر عکاسی ، نویسنده موسیقی و همچنین بانوی کاربونارا) چنان احمق سینما است که برای پناهندگی پناهندگی فیلم می سازد. کمی خود را تصور کنید.

تصور کنید بوسه مرگ چیست ، فیلمی به کارگردانی یک کارگردان (و فیلمنامه نویس ، و تدوین گر و مدیر عکاسی و نویسنده موسیقی) آنقدر کم رنگ و بی نقص که حتی به اصطبل پناهندگی هم وارد نشده است. تصور کنید که چگونه یک فیلم اکشن به کارگردانی شخصی که حتی توانایی ریتم بخشیدن به صحنه ای از گفتگوهای در حال حرکت را ندارد ، می تواند باشد. سعی کنید آن را تصور کنید. چون تصور کردنش همیشه بهتر از دیدن فیلم است.


طرح.

طرح ، که حتی یک معتاد کوکائین را نیز بیدار نخواهد کرد: اولین بار ما نشان داده می شود که او دستورالعمل خلاصه عدالت شخصی خود را به یک فروشنده مواد مخدر غیرقابل قبول و بسیار عمومی ارائه می دهد. سپس در یک زمان خاص ، به شکل کودک ساده و دخترش که جلاد به دلایل نامشخصی به آنها کمک می کند ، برخورد می کند ، اما به تدریج تا یک فینال * بسیار هیجان انگیز که در آن ما آدمهای بد را شکست می دهیم ، آشکار می شود. در میان همه اینها ، جایی برای نفس نفس زدن یک سمت راست آلت-راست (با بازی دانیل بالدوین در تاریکترین ساعت خود) وجود دارد ، که باید عملکردهای قهرمان داستان را متعادل کند و به جای آن ناگزیر تعلیمی است (با مرواریدهایی مانند "Who" هرگز از ما در برابر این سرریزها دفاع نخواهد کرد

مشاهده تگ ها:

صفحات سایت

       مطالب