دانلود فیلم

تبلیغات

نویسنده : حمید سلیم
12 سری که باعث پریدن و غروب شدن شما می شود

,
تاريخ ارسال:7:20
دیدگاه ها:

12 سری که باعث پریدن و غروب شدن شما می شود
1
-
6
-
2 کیلو

در فیسبوک به اشتراک بگذارید

آن را توییت کنید

در Pinterest به اشتراک بگذارید
Le Manoir du Diable ، محصول سال 1896 توسط ژرژ ملیس ، یکی از خالقان سینمای جهان ، اولین فیلم ترسناک تاریخ به حساب می آید. با این حال ، این The Terror ، اولین فیلم صوتی در نوع خود است که اکنون گمشده تلقی می شود ، که سلف واقعی تمام فیلم های ترسناک مدرن است. امروزه هزاران تولید مشابه در سراسر جهان منتشر شده است. سیستم عامل های بزرگ جریانی حتی مجموعه هایی را راه اندازی می کنند و باید اعتراف کنیم که سازندگان آنها در مهارت ترساندن بینندگان تسلط دارند.

ما در Bright Side هنگام تماشای سریال های ترسناک چند هیجان نداریم و امیدواریم که شما هم این کار را انجام دهید.

ماریان ، 2019 —...
12 سری که باعث پریدن و غروب شدن شما می شود
© ماریان / نتفلیکس
اما لارسیمون نویسنده مشهوری است که رمان های ترسناک خلق می کند. محبوب ترین سریال پیرامون لیزی لارک است که یک جادوگر شیطانی به نام ماریان را تعقیب می کند. روزی اما تصمیم می گیرد که به این حماسه پایان دهد و شخصیت های اصلی کتاب آخر را می کشد. اما این چندان ساده نیست: معلوم می شود که ماریان در دنیای واقعی وجود دارد و از اینکه توجه میلیون ها خواننده را از دست داده بسیار ناراضی است. بنابراین ، همه ابزارها مجاز هستند تا اما را مجبور به ادامه نوشتن ...

امتیاز IMDb - 7.5
The Terror، 2018 —...
12 سری که شما را به پریدن و غروب می اندازد
© The Terror / AMC
تبلیغات

تبلیغات

تاکنون دو فصل از این سریال منتشر شده است. اولین مورد ، سفر دو کشتی را که در سال 1845 برای کشف گذرگاه دریایی از قطب شمال حرکت کردند ، دوباره ایجاد می کند. کشتی ها خود را در یخ گرفتار دیدند و خدمه با چالش های زیادی از جمله سو mal تغذیه روبرو شدند. علاوه بر این ، هیولایی که به شکل خرس درآید شروع به تعقیب ملوانان می کند.

فصل دوم ما را به غرب ایالات متحده و زمان جنگ جهانی دوم می برد. ساکنان یک جزیره با یک سری مرگ های مرموز روبرو می شوند و مسئولیت این امر را روح اخروی می دانند.

امتیاز IMDb - 8.0
لاک و کی ، 2020 —...
© Locke & Key / Netflix
پس از قتل رندل لاک ، قربانی شاگرد سابق وی ، بیوه و سه فرزند وی تصمیم می گیرند که به خانه اجدادی متعلق به همسر متوفی بروند. در خانه قدیمی ، درهای مرموز بسیاری وجود دارد که فقط با کلیدهای ویژه قابل باز شدن است ، در مکان های مختلف خانه جدید مخفی شده است. با این حال لاک ها کاملاً غافل از این هستند که تنها آنها نیستند که از وجود این کلیدها اطلاع دارند و موجودی اهریمنی برای در اختیار گرفتن آنها جلوی هیچ چیز را نمی گیرد.

امتیاز IMDb - 7.4
Creepshow ، 2019 —...
© Creepshow / Shudder
این دنباله Creepshow که در سال 1982 در صفحه های نمایش بزرگ منتشر شد ، داستان نسخه قبلی را به خود اختصاص می دهد. این سریال با الهام از آثار استادان بزرگ ژانر وحشت از جمله استیون کینگ معروف ساخته شده است. هر اپیزود چندین داستان کوتاه را شرح می دهد که توسط همان عروسک ارواح در فیلم اصلی دهه 1980 نظر داده شده است.

امتیاز IMDb - 7.1
تبلیغات

تبلیغات

جیغ ، 2015–2019
© جیغ / MTV
امتیاز معروف فیلم درباره نوجوانان نقابدار که همکلاسی های خود را تحت تعقیب قرار می دهند ، روی صفحه های تلویزیون قرار گرفت. با این حال ، این احیای فیلم های منتشر شده در دهه 1990 نیست ، بلکه خوانشی جدید از این داستان است. این پیرامون پیرامون شخصی به نام براندون جیمز ، که قبلاً در لاکیوود زندگی می کرد و به دلیل بیماری مادرزادی ، دارای هیکل خاصی بود ، متمرکز شده است. یک روز ، براندون توسط چند کودک دبیرستانی مورد ضرب و شتم قرار گرفت و از عصبانیت ، یک روپوش و ماسک سیاه پوشید و مرتکب جنایتی طاقت فرسا شد.

امتیاز MDb - 7.2
کانال صفر ، 2016–2018
© کانال صفر / Syfy
این سریال شامل چهار فصل است که هر فصل داستان شبح وار خود را بر اساس Creepypastas ، افسانه های ترسناک پخش شده در اینترنت روایت می کند: به عنوان مثال ، در فصل اول ، یک شخصیت ترسناک وجود دارد که پوست او کاملا با دندان های انسان پوشانده شده است. علی رغم رتبه بندی خوب و علاقه مردم ، کانال صفر بعد از چهار فصل تمدید نشده است.

امتیاز IMDb - 7.2
تبلیغات

دراکولا ، 2020 —...
© دراکولا / بی بی سی
ترانسیلوانیا ، 1897. کنت دراکولا ، یک خون آشام قدرتمند ، قصد دارد شهر لندن را در دوران ویکتوریا فتح کند. وی جاناتان هارکر ، وکیل جوان را احضار می کند تا ظاهراً در تهیه اسناد به او کمک کند ، اما در واقع از او برای حفظ جوانی خود استفاده می کند. روزی هارکر در می یابد که در قلعه افراد دیگری نیز هستند که مانند او به خون آشام خدمت می کنند و پس از این افشاگری ارل او را می کشد. با این حال ، مرد جوان زنده می شود و خود را به رودخانه می اندازد. کمی بعد ، او به یک صومعه پناه می برد و با خواهرش ملاقات می کند

مشاهده تگ ها:

نویسنده : حمید سلیم
بیش از 20 نفر به تنهایی بازسازی کرده اند و تصمیم گرفته اند که در مورد نتایج لاف بزنند

,
تاريخ ارسال:7:19
دیدگاه ها:

بیش از 20 نفر به تنهایی بازسازی کرده اند و تصمیم گرفته اند که در مورد نتایج لاف بزنند (بعضی از اتاق ها قابل تشخیص نیستند)
4
-
4
-
28 کیلو

در فیسبوک به اشتراک بگذارید

آن را توییت کنید

در Pinterest به اشتراک بگذارید
گاهی اوقات کلمه "نوسازی" شما را لرز می دهد. به محض این که تصور کنید این همه گرد و غبار ، این خاک ، این روند غیرقابل جمع شدن که هزینه زیادی دارد ، فوراً می خواهید همه چیز را برطرف کنید و به زندگی خود در آرامش ادامه دهید. اگر مدتی است که به فکر تمیز کردن کمد و بازسازی اتاق خواب خود هستید ، اما به نظر می رسد که نمی توانید این کار را انجام دهید ، این مقاله برای شما مناسب است: تصاویر افرادی که "زنده مانده اند" را بررسی کنید بازسازی مشترک. آنها اکنون تصمیم گرفته اند که از زیبایی و نظمی که در خانه آنها حکمرانی می کند ، به رخ کشیدن.

در Bright Side ، ما از نمونه این کاربران اینترنت الهام گرفتیم و می خواهیم برویم و دوباره کاری با ما انجام دهیم. حالا نوبت شماست.

"من به بازسازی آپارتمانی که اجاره می دهم ادامه می دهم. حالا آشپزخانه است. "
بیش از 20 نفر به تنهایی بازسازی کرده اند و تصمیم گرفته اند که در مورد نتایج لاف بزنند (بعضی از اتاق ها قابل تشخیص نیستند)
© пирожЕнщина / توییتر
تبلیغات

تبلیغات

"من هفته گذشته توالت را دوباره سر و سامان دادم."
بیش از 20 نفر به تنهایی بازسازی کرده اند و تصمیم گرفته اند که در مورد نتایج لاف بزنند (بعضی از اتاق ها قابل تشخیص نیستند)
© James46530 / Reddit
"دوستان ، نگاه کنید! ما خودمان بالکن وحشتناک آپارتمان خود را به مکانی دلپذیر برای استراحت تبدیل کرده ایم! "
© mayavolf / توییتر
"آیا یادتان هست وقتی گفتم در حمام مشغول بازسازی هستم؟ باه ، نتیجه این است. "
© пирожЕнщина / توییتر
تبلیغات

تبلیغات

"بازسازی باغ پشت من. بعد از اینکه همه چیز را تمام کردم ، آنقدر خسته شدم که احساس کردم کامیون به من ضربه زده است. "
© PushupBrah / Imgur
"ما وام گرفتیم و یک آپارتمان T1 خریداری کردیم. اگرچه کم تجربه هستیم ، اما عصر بعد از کار نیز خود به خود تعمیرات را انجام می دهیم. ما اشتباهات زیادی مرتکب شدیم: اولین بار همیشه اینگونه است. "
© 3xMcMetz / Pikabu
کلبه چوبی ما قبل و بعد
© iamnotsam / Reddit
تبلیغات

"نمایش ما قبل و بعد. همه کارها را خودمان انجام دادیم. "
© miatapasta / Imgur
"بازسازی اتاق ناهار خوری ما به پایان رسیده است!"
© Murder_Grey / Reddit
یک آشپزخانه جدید
© saladbtw / Reddit
تبلیغات

تبلیغات

"عکس برتر قبل از ورود به خانه گرفته شده است. بعد از این که دیوارها را دوباره رنگ آمیزی کردیم ، کار پایینی انجام شد. الان جادارتر و باحال تر به نظر می رسد ، من آن را دوست دارم. "
© mrsfish87 / Reddit
"غذاهای ما قبل و بعد از آن"
© a2hgo / Reddit
"ما آشپزخانه خود را بازسازی کرده ایم."
© vitaminwolf / Reddit
تبلیغات

تبلیغات

"من دو اتاق دخترانه را بازسازی کردم. این اولین نتیجه است. "
© chelsea2184 / Imgur ، © chelsea2184 / Reddit
"و دوم"
© chelsea2184 / Imgur ، © chelsea2184 / Reddit
"ما یک خانه قرن نوزدهم را دوباره ساخته ایم."
© LovetheADKS / Reddit
"اتاق من قبل و بعد از بازسازی"
© carbonbasedcat / Reddit
تبلیغات

تبلیغات

"اتاق من قبل و بعد."
© askoeller / Reddit
"راهرو ما قبل و بعد"
© Imgur ، © Imgur
تبلیغات

تبلیغات

دگرگونی خانه ای در دهه 1950
© missdaphne__ / Reddit
"لانه" نامزد من. "
© Imgur ، © AnalyticSouess / Reddit
در نظرات به ما بگویید ، چگونه طراحی آپارتمان یا خانه خود را بازسازی کردید؟ خوب است که به یکدیگر الهام بخش باشیم!

مشاهده تگ ها:

نویسنده : حمید سلیم
- لوكارنو شماره 1 فیلمسازان حال -

,
تاريخ ارسال:2:30
دیدگاه ها:

- لوكارنو شماره 1 فیلمسازان حال -
برنامه های گسترده و متنوع در ساحل دریاچه مجیوره. در انتخاب Cinéastes du Present ، دو فیلم یک شهر را به عنوان ماده اولیه خود دارند. Sophia Antipolis ساخته ویرجیل ورنیه و Jiao qu de niao عنوان انگلیسی پرندگان حومه ، ساخته فیلمساز جوان چینی Qui Sheng.

سوفیا آنتیپولیس ، ویرجیل ورنیه


            در Riviera فرانسه ، Sophia Antipolis ، یک خوشه رقابت فناوری: درختان خرما ، ویلاها ، بوتیک های لوکس و کابوس های آن. ویرجیل ورنیه با این مطالب ناراحت کننده آخرین فیلم خود را به کتاب عالی رویاهای مربوط به زمان تبدیل می کند.

            این فیلم در 16 میلی متر فیلمبرداری شده است و دو داستان را با یک پیش گفتار و یک پایان نامه ترکیب می کند (ورنیه می گوید او از ساختار "اگر تو را فراموش نکنم اورشلیم" توسط فاکنر الهام گرفته است ، که در آن دو داستان بدون نشان دادن داستان یکدیگر دنبال می شوند ارتباط دادن). در مطب جراح ، خانم های جوانی که اندام کاملی دارند ، مایل به کاشت سینه هستند. بیوه بیکار برای فریب تنهایی به فرقه ای می پیوندد. ماموران امنیتی شبانه در شهر گشت می زنند. و کم کم ، بین این قصه های آشفته ، شکل دختر گمشده یا مرده.

            مانند فیلم های قبلی ، این فیلم ها دسته بندی ها ، داستان ها یا مستندها ، آهنگ های درهم و برهم ، شخصیت هایی را که به طرز ماهرانه ای زنده هستند وارد بازی نمی کند.
کریستف (Hugues Njiba-Mukuna) ، یک مأمور امنیتی غیور ، با کشف جسد سوخته شده یک دختر جوان در یک پارکینگ مورد تعقیب قرار گرفت. او همکار جوان خود ، تاریک (بروک) را ترغیب می کند تا در ماموریت های گشت شبانه به باندش بپیوندد. گروه ناهمگن - پلیس سابق ، مجرم سابق - خود را به عنوان یک جانشین برای یک پلیس درمانده می داند (شاید نوعی از پذیرش اخیر "دست دادن" باشد)؟ فقط پس از آموزشهای خطرناک و فوق العاده خشونت آمیز krav-maga ، این گروه چهره خود را به عنوان یک شبه نظامی فاشیست مصمم نشان می دهد. امتناع از آن این است که شب در یک جاده تنها بمانید (در مرکوریالس: "شب ، ما همیشه تنها هستیم").
در رابطه با دوستی جوانه زده دو زن ، چیزی ناراحت کننده وجود دارد. ابتدا ، به بهانه "صحبت در مورد معنویت" ، در یک جلسه ساینتولوژی ، جایی که پیشگویی های روز قیامت و نظریه های توطئه عادی بیان می شود. سپس رو به غروب خورشید بر فراز دریا ، ظالمانه تر از ویترین کتابفروشی باطنی است.

            چه اعتقادی ممکن است؟ شب را به اطراف ساختمانهای اجاره ای برگردانید ، از پنجره های جذاب Croisette قدم بزنید. در این سفر مهلک که داستان علمی نیست ، با این وجود باور محسوس کارگردان به باقی مانده های جادو ، هرچند ضعیف ، وجود دارد که شخصیت های او به آن چسبیده اند. مانند پر طاووس ، مسیح توهم زده ، آیین ارائه شمشیر. دلسوزی در صحنه های هیچ چیز ، جایی که حرکات پیش پا افتاده به آداب و رسوم کوچکی تبدیل می شود (انجام یک موی بلند ، سرو یک کیک) قابل مشاهده است. بدون توهم: در کنار تخت دختر کریستف ، جدا از سه خوک کوچک ، تاریک سر و صدایی نمی شناسد.

            در نهایت ، یک دختر جوان برای دوستش گریه می کند. این اوست که پس از سپری شدن حوادث ، مانند یک قصه گو از پارسیان و از جانب مغلوبان ، بازگو می کند. لنا (لیلیث گراسموگ) صورت نگرانش را از میان مکان های خالی از سکنه عبور می دهد. تماشای زنانه مات و مبهم بر سوفیا ناپدید شده با نور شمع. صدای او بسیار دقیق است ، به طوری که فرد تعجب می کند که او درباره چه زمان دور صحبت می کند. قدمت ، بدون شک.

 

Jiao qu de niao (پرندگان حومه شهر) ، از Qui Sheng


            زمین در این اولین ویژگی متمایل می شود ، و با آن ، ساختمانها ، حافظه. محله نیمه ویران شده در حومه چین ناشناس. تیمی از مهندسان در حال بررسی ریزش زمین هستند. در این میان هائو (میسون لی) شیب زمین را اندازه می گیرد - با ابزاری ایستاده که شبیه دوربین است - و در محله قدم می زند. در یک مدرسه ابتدایی متروکه ، او دفترچه خاطرات یک پسر جوان را کشف می کند: ماجراجویی باند بچه ها.

            دو داستان موازی که به طرز عجیبی به هم پیوند خورده اند ، یک داستان کودکانه ، کلاسیک و درخشان ، و یک هائو بزرگسال ، جذاب ، تاریک و پیچ و خم. هرچه فیلم پیشرفت بیشتری کند ، پیچیدگی آن نیز بیشتر می شود. در حال حاضر به دلیل اینکه نام کودک و بزرگسال یکسان است ، لطف یکسانی دارند. گروه های آنها منعکس می کنند و سن کودکان به راحتی قابل تشخیص نیست. آنها نام پرندگان ("زاغ" ، "پرستو") یا لقب های تحریک آمیز ("چرب" ، "برادر بزرگ") را دارند ، در هماهنگی زندگی می کنند ، به سختی توسط حسادت عاشقانه رهبر گروه آشفته می شوند و در جنگل آواز بخوانید ، ما جوانان کمونیست هستیم ، روسری های قرمز به گردن خود داریم. گاهی اوقات به نظر می رسد که آنها از بزرگسالان عبور می کنند. همان فضا ، اما برای زمان ما نمی توانیم چیزی قسم بخوریم. یک جفت دوربین شکاری با باز شدن عنبیه از یک داستان به داستان دیگر منتقل می شود یا یک بزرگنمایی زیبا داستان را در جایی که انتظار ندارید تنظیم می کند.

 

روایت فیلم کاملاً جدایی ناپذیر است و به طول می انجامدبه چند دیدگاه دیگر شک داریم تا همه پازل های او را برای ما باز کند. زندگی هائو کوچولو برای هائو بزرگ مانند یک رویای طولانی و پیشگفتنی است. کودکان در ایستاده کنار من در مقابل دیوارهای ساختمانهای علامت گذاری شده "برای تخریب" قدم می زنند. در طبقه پایین یک برج ، مهندس هائو با امتناع سرسختانه یک زن جوان برای ترک محل (معشوقی که بزرگ شده بود؟) مواجه می شود. آخرین حضور انسان در محله ، او در انتظار بازگشت سگ خود است. در جنگل ، هائو جوان تخم مرغی وحشی را برداشته است که هنگام گفتن این آرزو شبانه او را تماشا می کند: "هیولای من را بزرگ کن"
هائو ممکن است یکی باشد و در جستجوی لغزش یا پرنده ای آبی از غار به جنگل دیگر سرگردان باشد. در هر صورت ، این فیلم اولیه مانند یک خواب آور قدرتمند عمل می کند و شما را به دوز جدیدی می رساند.

مشاهده تگ ها:

نویسنده : حمید سلیم
- مسابقه شماره 2 لوکارنو -

,
تاريخ ارسال:2:29
دیدگاه ها:

- مسابقه شماره 2 لوکارنو -
در مسابقات بین المللی در لوکارنو ، می توانیم فیلم های زیبایی را در حالی که منتظر Hong Sang-so هستیم ، ببینیم. M de Yolande Zauberman تنها مستند مسابقه بین المللی ، مخاطبان ساکت را بر صندلی خود بی حرکت کرد.

م ، توسط یولاند زاوبرمن


من فیلم لانگ را دوست دارم ، من هم منهام را دوست دارم. مناهم لانگ در بنه براک ، پایتخت جهانی هریم ، یهودیان فوق ارتدکس بزرگ شد. در دوران کودکی ، خواننده مذهبی و صدایی طلایی ، کاملاً مکتب تلمودیک ، یکپارچه ، توسط اعضای جامعه اش مورد تجاوز قرار گرفت. در سن بیست سالگی ، گرچه مiمن بود ، ترجیح داد كه عمل مذهبی را رها كند و در تل آویو اقامت گزید.
اینجاست که او را ملاقات می کنیم ، در یک ساحل شبانه که با چراغ های شهر روشن شده است و از نزدیک یک نوحه پر از درد می خواند. ما ولش نمی کنیم دوربین یولاند زاوبرمن ، ده سال پس از عزیمت ، در بازگشت به بن براک او را دنبال خواهد کرد. با تمام س questionsالاتش ، او به مکان های کودکی خود بازمی گردد اما همچنین برای ملاقات با دیگران ، مانند خودش با گذشته آسیب زا ، ملاقات می کند. یا بهتر بگوییم ، همانطور که فیلمساز می گوید ، هنگام ملاقات با مناهم است که مردان با همان رویکرد تراژدی تحت تأثیر "مغناطش" قرار گرفته اند.

 

          بعد از اینکه با یک عرب رابطه جنسی برقرار می کنید ، یولاند زاوبرمن یک دکتر بزرگ و خشن را امضا می کند. غوطه وری غیر سرزده در یک جامعه خاص. این یکی از نقاط قوت بزرگ فیلم است که ما را با مناهمی که س asksالات را می پرسد درگیر کند. سوال های زیاد. با شور ، اضطرار ، شب. کسانی که آنچه مناهم تجربه کرده است ، گاهی برای اولین بار به او اعتماد می کنند. این کلمه از یکی به دیگری می رود. این وظیفه از بسیاری جهات خطرناک بود ، اما فیلم یولاند زاوبرمن با چنین موضوع ظریفی نه شکار جادوگران است و نه فیلمی که به یک جامعه بسته انگ زده شود. قهرمانان اصلی از سکوت و تابوهای این جامعه صحبت می کنند ، جایی که خاخام ها درباره همه چیز تصمیم می گیرند. مردانی که در مورد موضوعات بسیار صمیمی صحبت می کنند ، گاهی اوقات در گفتگوهای سوررئالیستی ، نسبت به بی اطلاعی کامل خود از موارد بدن اعتراف می کنند. به زبان ییدیش شلیک شده است ، استفاده از این زبان به یولاند زاوبرمن اجازه می دهد تا اعتماد به نفس رابطین خود را جلب کند. با پیشرفت برخوردها ، کلمات بیشتر و بازتر می شوند ، شهادت های حیرت انگیز که عادی بودن آنچه مناهم تجربه کرده را نشان می دهد. آنجا وجود دارد ، اما ما می دانیم که می توانست جای دیگری باشد. رازهایی از سکوت بیرون می آید و با این کلمات شکوفا شدن چیزی درخشان در مورد دوستی و امکان بخشش.
ما باید دوباره در مورد آن صحبت کنیم

 

+ برای دیدن زمان بیرون آمدن ، از سند جدید Nicolas Philibert پرهیز نکنید.
از هر لحظه ، در انتخاب Fuori Concorso برجسته شد. مدیر بودن و داشتن و سرزمین ناشنوایان به مدت پنج ماه دانشجویان پرستاری را دنبال کرد. این سند در سه بخش پیرامون یادگیری ، تمرین و گفتار کاهش یافته است ، این سند ضد بوم بوم (نوعی تلویزیون واقعیت در بیمارستان زایمان است که با هر پخش بیش از یک میلیون بیننده را جذب می کند ، به لطف کوکتل زیبا و قابل توقف + خون). فیلیبرت با فیلمبرداری از فرایند یادگیری ، همه چیز را در پشت هر ژست فیلمبرداری می کند ، آنچه را که با زحمت لازم انجام می داد ، صد بار تکرار می کرد تا این حرکت روان باشد. نوع خاصی از گزش ، تزریق خاص به عضله یا روش خاصی برای حمایت از فرد فلج. در قسمت آخر ، دانشجویان از دوره های کارآموزی خود استفاده می کنند. بدون قصد ، کارگردانی که همیشه به مردم می گوید در حال فیلمبرداری "مثل اینکه من آنجا باشم" عمل می کند ، کلماتی را ضبط می کند که امروزه بسیار نادر و ضروری هستند ، در مورد رنج و حتی عدم امکان تمرین در بیمارستان های فرانسه. کمبود نیرو ، به طور فزاینده ای به "کارخانه های مراقبت" تبدیل می شود.

مشاهده تگ ها:

نویسنده : حمید سلیم
دریافت بوسه مرگ

,
تاريخ ارسال:7:14
دیدگاه ها:

دریافت بوسه مرگ
بررسی ها | 15/03/2019 | توسط جورج رومر

بیا بچه ها ، حداقل فاصله شخصیت ها ...

زمانی بود که هفته ای یک بار با دوستان ، عصرهای یکشنبه ، برای یک کلوپ فیلم که بدترین چیزهایی بود که می توانستیم پیدا کنیم ، ملاقات می کردیم. ایده کشف فیلم های ناامید کننده بود ، مواردی که "آرزو می کنم اما نمی توانم" آنقدر هیجان انگیز باشند که سزاوار یک چشم انداز باشند. کاملاً در شرکت ، با مقدار کافی قوطی آبجو ، ذرت بو داده و نیاز به چند خنده کلیسایی.

با این حال ، حتی در این شرایط یافتن فیلم مناسب ضروری است. با توصیف توصیه های کرک لازاروس به Tugg Speedman در Tropic Thunder ، نمی توانید کاملا عقب بروید ، در ماسه روان UGLY تا باسن فرو بروید ، زیرا پس از آن بی حوصلگی ایجاد می شود و دیگر سرگرم نمی شوید. به یاد می آورم زمانی که جنگ ستارگان ترکیه را تماشا می کردیم ، غلظت عالی NO را روی کاغذ می دیدم که قبلاً هرگز دیده نشده بود. در حقیقت ، بعد از نیم ساعت اول شلیک ماکوسا با سرعت نور به ریتم موسیقی متن فیلم ایندیانا جونز ، فقط خلا embar شرم آور یک فیلم تحمل ناپذیر طولانی ، مسطح و خسته کننده باقی ماند. در اینجا ، فیلمی که امروز درباره آن صحبت خواهم کرد دقیقاً همین کار را می کند: کاملا عقب مانده است.


مامان چه ضایع است.

وقتی فهمیدم که کسی فکر ناسالم کرده است که با مرگ مضاعف رسمی چارلز برونسون ، مرد مرگ را مرتکب شود ، رابرت برونزی مجارستانی (نام اصلی او رابرت کوواچ است. برونزی جمع شدن حدس زدید ، برونسون) ، من با کمی کنجکاوی گیر افتادم. من اعتراف می کنم ، فیلم های پر استناد که سبک خاصی از سبک را بازسازی می کنند و حتی نقص ها همیشه کمی من را فریب می دهند ، حتی اگر بیشتر ویترین توانایی فنی کارگردان باشند تا فیلم هایی با عمق خاص خود. مواردی مانند ویرایشگر Astron-6 ، که هیجان انگیز ایتالیایی را با بسیاری از دیالوگ های دوبله شده همگام سازی مجدانه و بلاشکانه بازسازی می کند (زیرا در نسخه های خارجی آن فیلم ها چنین بود) ، برای اولین بار آن را خنده دار می دانم ، اما مطمئناً نمی خواهم دوباره آن را ببینم . برای اطمینان از بیرون آمدن یک فیلم واقعی از ایده بازسازی فلسفی پس مدرن ، به مرحله بعدی ، گام تارانتینو ، نیاز داریم.

مرحله ای که همه نمی دانند چگونه آن را بردارند. با این حال ، بوسه مرگ ، روی کاغذ ، دقیقاً من را مجذوب خود کرد زیرا من فکر می کردم این یک عملیات Astron-6 است که در سال بازسازی نیمه شرم آور آرزوی مرگ به کارگردانی الی روث منتشر می شود. و اینجا فضا-زمان به خودی خود گره می خورد: راث Green Infeo را کارگردانی کرد ، نمونه ای کامل از فیلم hyper-citation-post-Everything که در بالا ذکر شد. و این یک فکر است که همین حالا ، هنگام نوشتن این مرور ، به ذهنم خطور می کند و قبلاً هرگز به ذهنم خطور نکرده بود: چه کسی می داند الی روث اگر مسیر ابر-استناد-پست فیلم را انتخاب می کرد ، چه می کرد؟ و غیره به جای گرفتار شدن در دستان بزرگ هالیوود. پس چه کسی می داند که اگر راث آقای برونزی را در اختیار داشت ، چه نتیجه ای می گرفت. Spoiler: احتمالاً چیزهای بدی است ، اما به بدی بوسه مرگ نیست.

 

لوکراسيونهايي که هميشه و فقط به همين دليل خواهند ماند ، زيرا افسوس آقاي برونزي - که شباهت وي به برونسون در حقيقت چشمگير است - در عوض کارگرداني رنه پرز ، نويسنده محترم كلاسيك هاي مدرن مانند "از جهنم تا غرب وحش" (هميشه با برنز) ، مجازات شده و گرسنه است. آنها مانند عناوین پناهندگی به نظر می رسند ، اما توسط پناهندگی تولید نمی شوند. اساساً رنه پرز (کارگردان ، فیلمنامه نویس ، تدوین گر ، مدیر عکاسی ، نویسنده موسیقی و همچنین بانوی کاربونارا) چنان احمق سینما است که برای پناهندگی پناهندگی فیلم می سازد. کمی خود را تصور کنید.

تصور کنید بوسه مرگ چیست ، فیلمی به کارگردانی یک کارگردان (و فیلمنامه نویس ، و تدوین گر و مدیر عکاسی و نویسنده موسیقی) آنقدر کم رنگ و بی نقص که حتی به اصطبل پناهندگی هم وارد نشده است. تصور کنید که چگونه یک فیلم اکشن به کارگردانی شخصی که حتی توانایی ریتم بخشیدن به صحنه ای از گفتگوهای در حال حرکت را ندارد ، می تواند باشد. سعی کنید آن را تصور کنید. چون تصور کردنش همیشه بهتر از دیدن فیلم است.


طرح.

طرح ، که حتی یک معتاد کوکائین را نیز بیدار نخواهد کرد: اولین بار ما نشان داده می شود که او دستورالعمل خلاصه عدالت شخصی خود را به یک فروشنده مواد مخدر غیرقابل قبول و بسیار عمومی ارائه می دهد. سپس در یک زمان خاص ، به شکل کودک ساده و دخترش که جلاد به دلایل نامشخصی به آنها کمک می کند ، برخورد می کند ، اما به تدریج تا یک فینال * بسیار هیجان انگیز که در آن ما آدمهای بد را شکست می دهیم ، آشکار می شود. در میان همه اینها ، جایی برای نفس نفس زدن یک سمت راست آلت-راست (با بازی دانیل بالدوین در تاریکترین ساعت خود) وجود دارد ، که باید عملکردهای قهرمان داستان را متعادل کند و به جای آن ناگزیر تعلیمی است (با مرواریدهایی مانند "Who" هرگز از ما در برابر این سرریزها دفاع نخواهد کرد

مشاهده تگ ها:

نویسنده : حمید سلیم
نعناع فلفلی ، یا: من نمی دانم از فیلمی به نام "نعناع فلفلی" چه انتظاری داشتم

,
تاريخ ارسال:7:12
دیدگاه ها:

نعناع فلفلی ، یا: من نمی دانم از فیلمی به نام "نعناع فلفلی" چه انتظاری داشتم
بررسی ها | 18/03/2019 | توسط کوانتوم تارانتینو
من می خواستم از آن به عنوان خط پانچ استفاده کنم ، اما فکر نمی کنم فیلمی مانند این بیشتر از یک پاراگراف بررسی سزاوار باشد ، پس بگذارید از آن دور شویم: سرانجام جنیفر گارنر عنوان خجالت آور تری در رزومه کاری خود نسبت به الکترا دارد.


من هم جای او گریه می کردم

نعناع هندی تک فیلم انتقام است که تاکنون ساخته شده است ، منهای هر چیزی که یک فیلم انتقام جالبی را ایجاد کند. جنیفر گارنر یک مادر فوتبالی است که خانواده کامل آن به دلایل بیهوده کشته می شود ، اما هیچ دلیلی در جهان وجود ندارد که چرا باید در غم و اندوه او شریک باشیم: شوهرش هیچکس نیست و دخترش ، به عنوان کودک در یک فیلم ... غیر قابل تحمل است مجرمان تحت تعقیب نیستند زیرا پلیس ، قضات و وکلا در لیست حقوق کارتل هستند ، اما همه چیز خیلی سریع و با آرزوی اندک توضیح داده می شود که حتی زمان عصبانی شدن از سیستم فاسد وجود ندارد ، چه رسد به کارتل ، تشکیل شده از اراذل و اوباش عمومی با خالکوبی بر روی صورت آنها که "گارسیا" ، "کورتز" و "سالازار" نامیده می شوند ، بسیار کم مشخصه که حتی به حداقل سهمیه برای قرار گرفتن در گروه "شرور کارتون" نمی رسند (خطر: هدف فیلم این است که مخاطبانی که آمریکای لاتین بودن آنها شرط کافی برای ارزیابی خطرناک بودن است و نیازی به توضیح بیشتر ندارد). جنی جی که در مواجهه با مitutionsسساتی است که هیچ کاری نمی کنند ... مشخصاً عدالت را به دست خود می گیرد و خود را از یک زن خانه دار ناامید به یک فرشته انتقام بدل می کند ، اما او این کار را انجام می دهد. حال ، اگر می دانید فیلم انتقام جویی تاکنون ساخته شده است ، می دانید که آنها به دو دسته اساسی تقسیم می شوند: مواردی که قهرمان اصلی یک بد مخفی است (Taken ، John Wick ، ​​The Equalizer برای نامگذاری فقط موارد مربوط به سالهای اخیر) و مواردی که قهرمان اصلی یک فرد عادی است که پس از تحمل The Wrong himself ، خود را آموزش می دهد تا بتواند با دشمنان خود (بتمن) روبرو شود. در حالت دوم ، قسمت آموزش ، عمل تبدیل انسان عادی به ماشین جنگی از طریق فداکاری و نظم ، احتمالاً جالبترین فیلم کل فیلم است ، که حتی بیشتر از انتقام واقعی است. در اینجا ، Peppermint فیلمی است که از معنی آن بسیار مطمئن است و این بخش در اینجا آن را با یک خط دیالوگ حل می کند که در آن دو پسر می گویند: "او بسیار قوی است زیرا پنج سال آموزش دید". خوب. بنابراین ، به لطف پنج سال آموزش خود ، جنی از مال یک به یک همه اعضای کارتل را به نوعی می کشد که به مرگ خانواده اش مربوط می شود و ... همین. من تصور می کنم که به علاوه یک داستان فرعی غیر قابل توضیح ، برای "رنگ دادن" یا ایجاد اسطوره ای طراحی شده است که در آن جنی در میان افراد بی خانمانی که او را فرشته نگهبان خود انتخاب می کنند ، پنهان می شود ، با ادای احترام و نقاشی های دیواری اختصاص داده شده به او ، زیرا او "آنها را محافظت می کند" ، حتی اگر هرگز با چه چیزی یا چگونه نشان داده نشود.
فیلمنامه "Chad St. John" (من اعتقاد ندارم که این یک اسم واقعی است) ، می توانم بگویم که قابل درک است ، از احمقانه هم بدتر است: واقعاً فاقد هرگونه محتوای خوب یا بد است. با توجه به این موضوع ، خوب است که بتوانیم در مورد جنیفر گارنر ، سیدنی بریستو فراموش شده آلیاس ، که پس از یک دهه ساخت فیلم هایی به نام "قرار ملاقات با عشق" و "روز مادر" ، به طور عادی به کار خود بازگردد ، خوب است. یا پیر مورل ، برق کار اصلی EuropaCorp که در نهایت با یک سری سوerstand تفاهم برای مدیریت (بدون ایجاد فاجعه) Banlieue 13 و Taken مواجه شد ، اما واقعاً: اینجا چیزی وجود ندارد. اصلاً هیچی نعناع فلفلی فیلمی است که از 50٪ صحنه های اکشن بد و تاریک و 50٪ از شخصیت های ثانویه تشکیل شده است و اکشن هایی را که روی صفحه دیده نمی شوند توصیف می کند. از طرف دیگر ، نعناع فلفلی نامیده می شود زیرا قبل از کشته شدن توسط Gonzalesgomezgarcia از پوشه دارو ، دختر جنیفر گارنر در حال خوردن بستنی نعناع بود ، پس من انتظار داشتم چه لعنتی داشته باشم؟

مشاهده تگ ها:

نویسنده : حمید سلیم
بخیه های شماره 2: ماکت ها

,
تاريخ ارسال:7:12
دیدگاه ها:

بخیه های شماره 2: ماکت ها
بررسی ها | 1394/03/20 | توسط Bongioo Miike
نام من Bongioo Miike است و من روح درمان کننده 400 کالسی هستم. من بهترین حالت از بدترین و یا بدترین از بهترین ها را دارم ، بسته به اینکه روحانی رهبر اعظم Nanni Cobretti خوب یا بد باشد. با این حال ، از آنجا که خلق و خوی رهبر معظم انقلاب Nanni Cobretti به طرز مشهوری غیرقابل کنترل است ، من هرگز نفهمیدم بهترین و کدام بدترین است. چیزی که من فهمیدم این است که باید رنج بکشم. خیلی

آواز تم

 

 

Replicas (2018)

 

آنامنیز

مجموعه ای از برش های عمیق با لبه های دندانه دار که به نظر می رسد نتیجه چاقو زدن با تیغ اره برقی (یا جسم نامناسب دیگر) باشد. بیمار به خاطر نمی آورد که چه اتفاقی افتاده و چگونه اتفاق افتاده است و از سردرگمی شکایت دارد. در صورت تردید ، توصیه می شود که آنتی بیوتیک و پروفیلاکسی کزاز را بدوزید و ادامه دهید.

 

بخیه های مورد نیاز:

4 (چهار) تحقیقات روانپزشکی پیشنهاد می شود.

 

1 Replicas یک فیلم اشتباه از راه غلط است.
به نظر من فیلم هایی وجود دارند كه به طرز نادرستی درست هستند: اگرچه آنها كاملاً كامل بودند و كاملاً در روح زمان خود قرار می گرفتند ، اما به رغم خود بسیار كامل و بسیار كاملاً عالی بودند كه باعث می شد آنها در حقیقت فراموش شوند یا حتی مورد توجه قرار گیرند. تمسخر (Batman Forever). فیلم هایی به روش صحیح اشتباه هستند که پس از یک سری فاجعه های تولیدی و اولین "EH!" از نظر عموم و منتقدان ، آنها ثابت کردند که ستونهای محکم تخیل جمعی هستند (برادران بلوز). و سپس فیلم های اشتباهی به روش اشتباه وجود دارد. این فیلم ها این ویژگی را دارند که در پایان 90 دقیقه عجیب و غریب خود ، شما را با کنجکاوی درک می کنند که چه اشتباهی اتفاق افتاده است ، واقعاً بد ، واقعاً بد. از آنجا که چیزی واقعاً بسیار بد اتفاق افتاده است ، لزوماً باید وجود داشته باشد ، در غیر این صورت ، نتیجه ای از این دست قابل توضیح نیست. این فیلم ها زیاد نیستند (Super Mario Bros. و Theodore Rex اولین مواردی هستند که به ذهنم خطور می کنند) اما همه آنها تمایز مجهز بودن به یک داستان پشت صحنه را بسیار عجیب دارند که خوب است یک فیلم را تهیه کنید. فیلمی که معمولاً حتی از اثری که به آن الهام گرفته موفق تر است (The Disaster Artist - The Room). باور کنید ، من واقعاً نمی توانم صبر کنم تا مستندی از نتفلیکس را ببینم که در پشت صحنه Replicas را بازگو می کند ، زیرا این یک چیز هیجان انگیز است. به تعبیر شخصی من از واقعیت ها ، یک روز پس از پایان فیلمبرداری ، تهیه کننده پس از اینکه بازیگر بالاخره موفق شد در پرونده ای علیه کارگردانی که او را مجبور کرده بود پیروز شود ، با هارد دیسک های شات فرار کرد. برای شرکت در فیلم پس از ربودن یک بله از او در حالی که هنوز تحت بیهوشی برای پوسیدگی در پرومولار دوم نیمه قوس تحتانی قرار داشت. در جایی می توانید یک طوفان را که صحنه را می برد و یک فیلمنامه نویس درگیر یک رسوایی جنسی قرار دهید. همچنین چون قبلاً برای کیانو اتفاق افتاده است.

 

هشت دقیقه اول Replicas ایمان شما به هر چیز را از بین می برد.

و 101 باقیمانده برای تکمیل صحیح کار بسیار تلاش می کنند. در طی مدت زمان زیادی موارد غیرمعمول پخش شده است که شما واقعاً نمی دانید از کجا شروع کنید. تصویر بالینی مربوط به دستی است که در انتها زیر ریل لیفتراک که حامل منیت بنینی است است: همه اینها زشت ، نامرتب ، نفرت انگیز ، دردناک و بدون شکل است. در عرض 10 دقیقه به ترتیب می بینیم: یک هلی کوپتر CGI بسیار تقلبی است که از نظر اپیدرمی آزار دهنده است ، کیانو ریوز برای شبیه سازی نوعی مداخله holoshield دستان خود را به شدت تکان می دهد. او دوست دارد مانند تام کروز در گزارش اقلیت یا رابرت داونی جونیور در فیلم مرد آهنی به نظر برسد اما ، در پایان ، او فقط جیوکاس کازلا را به یاد می آورد (همچنین با تکرار بی وقفه "فقط وقتی من این حرف را می زنم" نیز به او کمک کرد). سرانجام ، یک ربات در گرافیک رایانه ای ایجاد شده است که به نظر می رسد حدود بیست سال پیش از یک رایانه الکترونیکی بیرون آمده است. تاکنون من از اغراق استفاده کرده ام اما لطفاً این واقعیت را باور کنید که در رابطه با اندروید Replicas اغراق نمی کنم: این به معنای واقعی کلمه باعث می شود که از مرحله انیمیشن T-800 در سال 1985 پشیمان شوید. بقیه فیلم بیش از یک سوراخ است اسکریپت یک اسفنکتر چرکی عظیم ، معطر و پوسیده است.


همه چیز پر از عشق است - 1997


ماکت ها - 2018

 

 

3 من فقط کیانو ریوز را دوست دارم.

من او را از قبل جان ویک دوست دارم که * اخبار اخبار * من آنها را ندیده ام. من او را دوست دارم حتی قبل از اینکه تبدیل به یک میم زنده شود ، با این داستان از او به عنوان یک شغل مدرن همه احساسات خوب ، صبر ، استقامت و چشمان کوچک کوچک که لومبروسو حرفی برای گفتن دارد. من او را بدون توجه به عینک های بیضی شکل ، کت های دون ماتئو ، قرص های آبی و قرمز و تمام آن له هایی که اگر امروز بانوی من قلاب چوبی بیرون بیاید دوست دارم (صحبت از فیلم های اشتباه به روش صحیح) او را دوست دارم. من کیانو ریوز را دوست دارم از وقتی که مصاحبه ای را با او چاپ کردم که در Tutt'Orecchi چاپ شده است ، یک کتاب کوچک

مشاهده تگ ها:

نویسنده : حمید سلیم
Triple Frontier: و ما در مورد آقایان خوش شانس صحبت خواهیم کرد.

,
تاريخ ارسال:7:11
دیدگاه ها:

Triple Frontier: و ما در مورد آقایان خوش شانس صحبت خواهیم کرد.
بررسی ها | 22/03/2019 | توسط دارت فون تریر
اکنون یک محصول با نام تجاری Netflix برای من اغلب به تجربه ای نامطبوع تبدیل می شود. آنها چیزهای زیادی تولید می کنند ، شاید خیلی زیاد. آنها ستاره هایی از سطح عالی پرتاب می کنند اما به ندرت محصولات آنها "رقص زیبا" هستند. فرصتی نیست که در تجزیه و تحلیل علت این موضوع به جزئیات بپردازم ، اما من آن را گزارش می دهم تا احساس بی اعتمادی عمومی را که با آن به Triple Frontier نزدیک شده ام ، منتقل کنم. احساس می کنم که پوستر و تریلر تبلیغاتی که به نظر می رسد اقدام تستوسترون ردیف دوم را با ستاره های جوشانده قبلی یا جوش و خروش از نوع Red Zone تبلیغ می کند ، با هر لحظه صرف خیره شدن به چهره بزرگ بن افلک ، به صورت تصاعدی افزایش می یابد.

بازاریابی Triple Frontier آن چیزها را آنجا و با این ملاحظات منطقی تر ، اما با صدای کم ، برای من فریاد زد ، مانند: "با این وجود Chandor این کار را می کند ، شما تقریباً از همه فیلم هایش خوشتان آمد" ، "مارک بوال آن را نوشت ، همان The Hurt Locker! "،" اما افلک سقوط نکرده است! خوب ، بیا ، کمی بنوش و او متورم است اما هنوز تمام نشده است "،" آیزاک یک بازیگر محبوب است ، او با چیزهای بد نمی سوزد. " اعتراف می کنم که در پایان من عمدتاً به دلیل این که به من مامور بازبینی شد ، برنده شدم و این کار را مانند یک پیمانکار زحمتکش والوردیان ، پس از دریافت این وظیفه ، انجام می دهم.


یام ، چه بوی DVD خوبی از سبد Autogrill گرفته است!

با شروع فیلم ، اینجا کارتل های مواد مخدر ، عملیات پلیس است که در آنها مشخص نیست چه کسی خوب است و چه کسی بد است ، سیاهپوستان سابق ارتش در حال حاضر بی نظم هستند که به عنوان غیرنظامی در یک تیم عملیاتی دور هم جمع می شوند از همه ماوریک هرکدام با تخصص خاص خود و همه به رهبر تیم سابق وفادار هستند ، همه انگار که این یک راه اندازی مجدد از A-Team باشد که توسط تیلور شریدان نوشته شده اما با دست چپ هنگام صرف صبحانه به چیز دیگری فکر می کند. این باند پس از ترخیص از یکدیگر جمع می شوند تا با کل پول خود و یک ارتش خصوصی کوچک ، یک میلیونر میلی گرم علیه یک قاچاقچی مواد مخدر که در جنگل کلمبیا باریک بسته زندگی می کند ، بدست آورند. یک فیلم درسی دزدکی با عنوان "بچه های خوبی که کاری را به ضرر آدمهای بد انجام می دهند و اساساً آدمهای بدی نمی شوند".
با این اخلاق (هرچقدر می خواهیم س questionال برانگیز باشد ، اما کاملاً آمریکایی است مثل اینکه پای سیب روی پنجره خنک شود) فیلم به روشی کاملاً واضح اما بهتر از حد انتظار پیش می رود: با مرثیه عجولانه اما صادقانه رفیق و برخی ایده های جالب . در پایان ، به رغم قابل پیش بینی بودن ، به لطف یک متانت ، اعتقاد و دقت خاصی که هرگز باعث سقوط در DTV نمی شود که به نظر می رسید هدف آن را دارم ، به اندازه کافی لذت می برم. این تا زمانی است که من می فهمم هر اتفاقی که باید می افتاد رخ داده است ، قوس روایی که بطور اسرارآمیز از دقیقه دوم آغاز شده بود ، پایان یافته بود ، اما این فیلم فقط یک سوم از مدت زمان آن بود. دزدی خوب ، بد یا خوب بود اما از بین رفته بود ، حالا؟ و این دوستان ، الاغ می افتد.


سلام بچه ها! دلم برام تنگ شده؟

الان کجا می روند؟ برای بقیه مدت زمان فیلم چه اتفاقی می افتد؟ آه چه احساس عالی از دست دادن کنترل! به یاد می آورید چه زمانی این اتفاق می افتد؟ چه خاطراتی از زمان های گذشته ، از زمانی که حتی یک فیلم اکشن نمی تواند اسباب بازی کودکان کم سن و سال باشد و می تواند شما را با اراده خود به اینجا و آنجا برساند ، به رحمت ماجراجویی حتی به انتهایی که شما را غمگین و گیج می کند تا تأمل کنید زندگی! تا وقتی که چراغ های اتاق روشن نشد ، هر اتفاقی ممکن بود بیفتد و هیچ قهرمان اصلی بدون در نظر گرفتن شهرت او ، در امنیت نباشد. آه پسران من ، چه دلتنگی ، ها؟ یک بار اینجا همه گنجینه سیرا مادره بود!


"خاموش شوتی ، نمی بینی من به ماجراجویی فکر می کنم؟"

میدونی؟ امیدوارم. گنجینه سیرا مادره یک فیلم زیبای ماجراجویی جان هاستون در سال 1941 با بازی همفری بوگارت ، برنده چهار جایزه اسکار ، سه گلدن گلوب و با شایستگی سنگ بنای سینمای ماجراجویی ، وسترن و درام و هنوز هم در نظر گرفته شده است. این فیلم توسط بسیاری از نویسندگان (ایندیانا جونز ، برای نامگذاری یک پسر) به عنوان منبع الهام ذکر شده است. این رویداد پر پیچ و خم گروهی از مردان ناامید را در جستجوی رگه ای دست نیافتنی از طلا در کوههای سیرا مادره دنبال می کند. آنها دام های طبیعت و زندگی را می یابند که بین آنها و ثروت قرار دارد و بدترین فاجعه برای آزار و اذیت آنها در زیباترین: طمع. یکی از ویژگی های این فیلم که همیشه دوستش داشتم این است که شما را از فیلم ماجراجویی (مردانی که به دنبال گنج در کوهی دور هستند) ابتدا به غرب (شکار شده توسط راهزنان مکزیکی در وسط یک بی ثمر) و دورتر منتقل کنید - راهی به سوی یک تراژدی تقریباً متافیزیکی ، که در آن این منظره نامطلوب و متروک مریخی از سیرا مادره ، که توسط یک طوفان شن و ماسه بی وقفه غرق می شود ، به عنوان صحنه ای برای نمایش های ابدی انسان ها عمل می کند. که در

مشاهده تگ ها:

نویسنده : حمید سلیم
زمان آن فرا رسیده است که درباره J. C. Chandor صحبت کنیم

,
تاريخ ارسال:7:10
دیدگاه ها:

زمان آن فرا رسیده است که درباره J. C. Chandor صحبت کنیم
BLOG | 26/03/2019 | توسط جکی لنگ

لحظه ای که غیرقابل انکار شد که این مرد همه چیز را در ذهنش روشن است

وی گفت: "اثرات اعمال خشونت بر روی انسانی دیگر بیولوژیکی و فیزیولوژیکی است. این قیمت یک جنگجو بودن است "

چارلی هونام این را به مخاطبان پیشکسوتانی که در ابتدای Triple Frontier با آنها صحبت می کند می گوید و همچنین بهترین توضیح درباره اقدام جدی (جدی) در سینما است: مسئله این نیست که چند گلوله را می توانید شلیک کنید ، بلکه چند مشکل را ایجاد می کنید و با انجام این کار چقدر حل می کنید قیمت یک شخصیت اکشن در یک فیلم این واقعیت است که شما یکپارچگی خود را قمار می کنید ، یعنی همه چیزهایی است که یک مرد باید خودش را بخواند وقتی در آینه نگاه می کند و هر چیزی که بینندگان به آن اهمیت می دهند اگر شما درآمد کسب کرده اید عزت آنها
J. C. Chandor همیشه این صداقت را به خطر می اندازد و این لیاقت نادر را دارد که همیشه مطمئن شود که مبارزه واقعی بین انسان و منظره ، یعنی بین انسان و جهان است. که اگر بتوانید آن را انجام دهید عالی است.

زمان آن فرا رسیده است که در مورد JC Chandor صحبت کنیم زیرا سومین فیلم پر شور از چهار فیلم (Margin Call واقعاً عملیاتی برای اولین بار بود ، یک فیلم دقیق و فوری مانند چند فیلم دیگر ، امروزه دیدن آن غیرممکن است) ، سومین استثنا exception شایسته از بین چهار فیلم ما در طرف مقدر هستیم. او از طریق فیس بوک میم کسب نمی کند ، نماد هیچ چیزی نشده است (نه کهن الگوهای سینمای اکشن جدید که زاهلر در حال تبدیل شدن است و نه دشمن طبیعی سینمای معتبر مانند مایکل بی) ، ما مصاحبه های پر سر و صدایی نمی بینیم یا اظهارات پروژه های باورنکردنی ، حتی اگر هر قلب فوتبالی از کشف این که او در حال آماده سازی مجموعه ای در طرف فرانسوی بازوی خشن قانون است ، یعنی همان کسی که مواد مخدر را ارسال کرده است ، حتی یک ضربان را از دست بدهد.


نگاه بی کلام انسان آشفته در محیط خصمانه شماره 1

Triple Frontier همه شما آن را دیده اید (وگرنه اینجا چه کار می کنید؟) و شما فهمیده اید که این مزدوران بدون شعارهای قهرمانی دوران دیگر است که سعی می کند امروز نیز بزرگ و مرتبط باشد ، این گنجینه سیرا مادره است به علاوه مضمون تقلیل گرایی و افراد رها شده توسط جامعه ، این سینمای ضرب و شتم با چهره ای بسیار بلند است که می خواهد ضربه دیگری بزند تا حضور خود را احساس کند. و از اواسط به بعد ، این مسئله به صورت خصوصی بین انسان ها و کوه ها درمی آید ، مانند سال 1981: تحقیقات در نیویورک (که بیاد بیاوریم عنوان اصلی آن یک سال خشن ترین سال است) به تدریج به یک موضوع خصوصی بین یک مرد و یک شهر تبدیل شد و همه چیز موجود است Lost (این کار آسان بود) موضوعی بود بین یک پیرمرد و دریا لعنتی.

ما باید در مورد JC Chandor صحبت کنیم زیرا آنقدر طولانی بود که کسی نمی توانست درک کند که پیروزی های شخصی در سینمای مردان اغلب با شکست های عمومی همزمان می شود (و وقتی همه چیز از دست رفته اولین بار در یک سالن سینما تحقق یافت ، ما آنجا بودیم و رهبر عالی به لطف بازدید رویایی از شب ضربات آینده همه چیز را درک کرده بود). عمل گرایی مزخرف است ، اهداف قابل دستیابی و سود شخصی به راحتی در پس زمینه قرار می گیرد و زیبایی در حال مشاهده یک اصل اخلاقی برای شخصیت ها است تا در نهایت بتواند انتخاب های ضد مثبتی انجام دهد اما همه در یک قطعه است. مانند تیلور شریدان (همراه با زالر گوشه سوم مثلث امیدهای من برای آینده) J. C. Chandor شخصی است که علاقه مند است آنچه را که برای انسان بودن لازم است و باید آماده فدا کردن باشد ، بیان کند. این کار را با ضربات جنایتکارانه ، با مقاومت در برابر یک دشمن نامرئی و با نبردهایی انجام می دهد که در نهایت ، در برابر محیط زیست ، در واقع جنگ با خود شخص است. تنها کسانی که ارزش جنگیدن را دارند.


نگاه بی کلام مرد آشفته در محیط خصمانه شماره 2

Triple Frontier قرار بود یک شکست باشد ، بیش از 10 سال بود که در دست کار بود ، قبل از اینکه کاترین بیگلو برای انجام کار The Hurt Locker و سپس Zero Dark Thirty (Boal نویسنده معتمد او باشد) برای کاترین در نظر گرفته شده بود ، و ایده اصلی او تقریباً 15 ساله است. جانی دپ و تام هنکس مجبور بودند آن را بازی کنند (اما آیا می بینید؟ من با خواندن آن کمی هیجان زده شدم ، به نظر من متعهد بود و یک جواهر بود) سپس آنها باید شان پن و خاویر باردم بودند (و حتی در اینجا هم اصلاً بد نبود. ایده ، حتی اگر پن آن را وسیله نقلیه ای برای خودش می کرد) ، پس کریستین بیل مجبور شد این کار را انجام دهد و فقط در این صورت بود که چاندور درگیر شد. که در یک مقطع مجبور بود این کار را با تام هاردی و ماهرشالا علی انجام دهد (سال 2017 بود) و سرانجام وقتی پارامونت از پروژه بیرون کشید موفق شد بازیگران مورد نظر خود را بدست آورد. چقدر باید به یک پروژه ایمان داشته باشید که اینقدر دوام بیاورد؟ چقدر ممکن است فیلمی که این مدت طولانی دوباره کار شده است مکیده باشد؟

من می خواهم در اینجا بحث جدی درباره J. C. Chandor شروع كنم زیرا در سناریویی كه تا 5 سال پیش برای هدایت سینما خفه شده به نظر می رسید ، می تواند به طور منظم فیلم هایی را فیلمبرداری كند كه در آنها

مشاهده تگ ها:

نویسنده : حمید سلیم
Nocturnal: نقد و بررسی فیلم توسط ناتالی بیانچری

,
تاريخ ارسال:3:15
دیدگاه ها:

Noctual: نقد و بررسی فیلم توسط ناتالی بیانچری
اولین فیلم بلند سینمایی این کارگردان داستان ظریف و احساسی یک برخورد خاص است. با کاسمو جارویس و لورن کو.

 

دو نفر در آنتی پادها که مانند کلاسیک ترین داستان عاشقانه ، ناگزیر یکدیگر را جذب می کنند. پیت (کوزمو جارویس ، لیدی مکبث ، پیکی بلیندرز) و لوری (لورن کو) شخصیت های اصلی شب شب ، اولین فیلم سینمایی کارگردان ناتالی بیانچری هستند که در ایتالیا در جشنواره بین المللی فیلم Bif & st - Bari در سال 2020 به نمایش درآمد.

همچنین بخوانید Bifest 2020 - The Wrong Day: نقد و بررسی فیلم با راسل کرو
در یک شهر همیشه بارانی در ساحل یورکشایر ، پیت ، یک نقاش سی ساله و نقاش خانه و لوری ، یک دانش آموز 17 ساله ، کمی از بی حوصلگی شروع به معاشرت می کنند ، کمی چون چیزی غیر قابل توضیح آنها را به سمت یکدیگر سوق می دهد. او یک ورزشکار با استعداد ، یک نوجوان کلاسیک معذب و عصیانگر است ، او مردی منزوی ، ساده و خشن در رفتار خود است اما روح لطیف را نشان می دهد. او با "بو کشیدن" این موجود مخلص و خودجوش که بلافاصله او را بی ثبات می کند مانند یک حیوان وحشی حرکت می کند.


شبگرد - ملاقات دو روح معذب
Nathalie Bianchieri تولد یک رابطه ظریف و مبهم را بین دو روح متفاوت از نظر طبیعت و موقعیت اجتماعی هدایت می کند که نشان دهنده فضای ویران کننده و مالیخولیایی محیط اطراف است - آن طبقه کارگر خاکستری استانی انگلیس - اما مشتاق زندگی و فرار از سکون که آنها را خفه می کند. از نظر لوری ، که هرگز با پدرش ملاقات نکرده و رابطه سختی با مادرش دارد ، پیت فرار است که می تواند او را از یکنواختی آموزش و مدرسه دور کند. پیت ، که دوربین قسمت اعظم فیلم را از پشت فیلمبرداری می کند ، مانند یک رمز و راز ناراحت کننده پیچیده است ، به نظر می رسد نمی خواهد چهره خود را به دختر - و به بیننده نشان دهد - اما در پشت نیمه جمله هایی که تقریباً با غرغر گفته می شود پنهان می شود و نمی تواند بدون او انجام دهید پیت فرار می کند و حتی نمی تواند لوری را ببوسد که در پاسخ همه کارها را می کند تا با او تنها باشد و عدم تمایل او را به اختلاف سن نسبت می دهد. هنگامی که دوربین سرانجام روی عکس های نزدیک از نزدیک پیت متمرکز می شود ، چهره ای "انسانی" آشکار می شود ، نگاهی عمیق که جای خود را به احساسات می دهد و رمز و راز که به زودی خود را نشان می دهد.


یک پیچ و تاب معنای فیلم را تغییر می دهد
کارگردان قبل از واژگون کردن کامل معنی فیلم با پیچ و تاب ناگهانی ، زمان آشنایی بین این دو قهرمان را تا آنجا که ممکن است گسترش می دهد. آنچه پدیدار می شود یک احساس حتی عمیق تر بین دو شخصیت اصلی است که نمایانگر یک درام وجودی است که ارتباط چندانی با یک رابطه عاشقانه ساده ندارد. با ظرافت و تفسیرهای اندازه گیری شده از دو شخصیت قهرمان با استعداد ، کارگردان این استعداد را نشان می دهد که می تواند آشفتگی قلب را با سادگی عمیق و م representثر نشان دهد: آیا این از طریق چشم های درخشان پیت است که در ابتدا نسبت به او احساس انزجار می کنید اما نشانگر " حیوان خوب و صادق ، یا از طریق واکنش پریشان سکوت لوری - که توسط یک قرص اکستازی تغییر یافته است - به افشاگری تکان دهنده ای که مرد به او داد.


گوهر خاطره انگیزی که ناتالی بیانچیری به لطف جو عمیقی که موفق به بازگرداندن آن به صفحه نمایش بزرگ می شود ، چنین ساخته است که توسط عکس های زیبای Michal Dymek لهستانی و موسیقی آهنگساز استرالیایی Aaron Cupples ساخته شده است.

Noctual که توسط کارگردان با همکاری Olivia Waring تهیه شده است ، توسط Rickshaw Entertainment با MOR Productions و Resolve Media تولید شده است ، هنوز توزیع ایتالیایی ندارد.

مشاهده تگ ها:

صفحات سایت

       مطالب